هفت آسمان دریا

آیا تو کجا و ما کجاییم ؟

/ بازدید : ۱۸۷

#دیوار_نوشتهای_من

#لیلی_مجنون نظامی

 

«آیا تو کجا و ما کجاییم

تو زان که‌ای و ما تراییم

ماییم و نوای بی‌ نوایی

بسم‌الله اگر حریف مایی

افلاس خران جان فروشیم

خز پاره کن و پلاس پوشیم

از بندگی زمانه آزاد

غم شاد به ما و ما به غم شاد »

 

انقدر که این شعر و دوست دارم ، که تا سال ها هم دو بیت اولشو از یاد نمیبرم ... 

۵ ۸

پ ا ی ی ز

/ بازدید : ۱۹۴

درسته که ما ادم ها کل زمستونو به فکر بهاریم و کل بهار به فکر تابستونو کل تابستون به فکر پاییز . اما همیشه با رسیدن پاییز قند تو دلم اب میشه ، اینکه میتونم لباسهای گرممو تنم کنم و وسط خیابونی که از خیسی بارون زمینش برق میزنه راه برم بهترین حسیه که میتونم تجربه کنم، اینکه با رسیدن پاییز همه به تکا‌پو میوفتن برام بهترین اتفاقیه که میتونه وجود داشته باشه .

وقتی چشمام و میبندم و پاییز سال پیش و به یاد میارم ، خودمو تو ماشینی میبینم که از شدت سرما نوک دماغش قرمز شده و دستاش و جلو بخاری میگیره تا از خوردن گرما به دستای یخ کرده اش لذت ببره ، وقتی پاییز سال پیش و به یاد میارم خودمو تو شب تولدم میبینم که بارون با بی رحمی تمام سعی داشت دلمو بشوره و حلم کنه تو وجود قشنگ و نرمش ،وقتی اسم پاییز میاد خودمو تو کوچه بغلی کلاس زبان میبینم ، که با نیلوفر جلو در خونه مردم مینشستیم و چاییمونو تو یه دست و دست دیگمونو محکم تو بغلمون میگرفتیم تا شاید گرم شیم ، اما هیچی به اندازه حرفامون دلگرم کننده تر نبود. 

وقتی پاییز میاد ، حس بچه ای رو دارم که بعد سال ها مادرش ودر آغوش میگیره ..

همینقدر لطیف ،همینقدر دلبر ... 

پاییز جانم ، زودتر بیا که میدونم با خودت کلی خبر خوب داری ...

شما هم به پاییز این حس دارین ؟

خوشبینین به پاییز ؟  

صدا از همایون شجریان 

 

 

۲۰ ۹

عشق به سبک خیابانی ، کمی معاشرت کنیم

/ بازدید : ۱۵۲

وقتی کسی ازم درباره عشق سوال میپرسه به این فکر میکنم که واقعا عشق معنای یکسانی داره ؟ 

نه قطعا نداره ، اصلا عشق بین افراد خاصی برقرار میشه ؟ نه قطعا نمیشه، من اصلا عشق رو تجربه نکردم که بخوام درباره اش نظر بدم ، اما اونقدر عشق واقعی دیدم که بتونم تشخیص بدم عشق و عاشقی کیه و چیه ، الان میخوام راجب به عشقی صحبت کنم که این روزا زیاد دارم تو خیابون و در ودیوار میبینم ... 

وقتی میشینم لیلی و مجنون نظامی رو میخونم همش با خودم میگم مگه دیگه قشنگ تر از این هم وجود داره ؟ اما همون لحظه که سرمو بالا میارم یه عالمه عشق های آبکی میبینم که دارن به حال بهم زن ترین شکل بهم دهن کجی میکنن

اینکه برای کوچک ترین کاری مجبور شده بودم برم طرف اندرزگویی که همیشه سعی میکنم راهم به اونجا نیوفته اعصابمو بهم میریزه ، بخاطرش مجبور شدم چند ساعت تو ترافیک بمونم ، من اصولا ادمی نیستم که تو ترافیک عصبی بشم یا طاقتم ته بکشه ، دلیلی که همیشه بخاطرش از اندرزگو دوری میکنم اینه که توش پره از ادماییه که عشق و رابطه رو وسط خیابون گدایی میکنن  

یادمه تو راهنمایی یکی اومد تو کلاس با ذوق بهم گفت دیشب اندرزگو بوده و کلی بهش خوش گذشته ، وقتی دلیل خوشحالیشو پرسیدم فهمیدم بخاطر این خوشحاله که کیفش پره شماره های جور وا جور از این و اون شده... 

اینکه یک نفر با وقاحت تو صورتم نگاه میکنه و میگه من فقط با مرد های بالا ۲۵ حرف میزنم حالمو از خودم بهم میزنه 

اینکه هر روز مخاطب خاصش تو استوری اینستاگرام عوض میشه بدنمو میلرزونه ، که چطور میشه انقدر عشق و ازدواج و الکی بگیریم؟ 

یعنی باید همه رو یه دور از سر بگذرونی تا ادم مناسبو پیدا کنی ؟ 

واقعا انقدر تونستیم تقدس عشق رو از بین ببریم ؟ 

یکی بهم گفت تو عاشق نشدی نمیدونی 

گفتم خوشحالم که هیچوقت تو کتم نمیره، 

که عشق و عاشقی رو به سبک شما امتحان کنم 

عشق کشک نیست که با پول و قیافه بخریش 

عشق باید اتفاق بیوفته ... 

 

و من الله توفیق ✋🏻

۰ ۱۱

کمی معاشرت کنیم

/ بازدید : ۱۷۵

یکی از دوستام تو اوج مشکلی که داشتم به دادم رسید و نجاتم داد ، فکر کنم انقدر مدیونشم که حالا حالاها حسابم باهاش صاف نشه ، هر چی از این دوست شانس اوردم از دوست دیگه ام که بلاخره واقعا به لطف خدا ازش راحت شدم شانس نیاوردم. 

دیدین بعضیا ‌وقتی دهن باز میکنن کلا یه حرف درست ازشون نمیشنوید ؟ یعنی اون موقع که داره نهایت چرت گویی رو به اوج میرسونه و تو نمیدونی باید بهش چی بگی ؟ حالا شما فکر کنید یه همچین ادمی که کلا همش بی منطق حرف میزنه باهاتون دعوا کنه ، چه عکس العملی نشون میدین ؟ 

من به شخصه با ادم هایی که گیاه خوار هستن و زندگی سالم و به قولی فیتنسی دارن مشکل ندارم ، مشکل من از اونجا شروع میشه که به زور میخوان بقیه رو هم بیارن تو راه خودشون !! که البته برعکسشو هم صدق میکنه! 

شما چه واکنشی نشون میدین به ادمهایی که اینطوری میخوان شمارو راضی کنن به انجام کاری ؟  

 

راستی ادما های سکت و ترجیح میدین یا ادمهای پرحرف یا هر دو ؟ 

۱۳ ۱۰

کمی معاشرت کنیم

/ بازدید : ۱۷۱

بنظرتون چرا ما ادما همیشه منتظر یه شرایط مناسبیم تا یه کاری رو شروع کنیم ؟ مثلا همش میگیم از شنبه ؟

بنظرتون چطور میشه تو یه مسیری با انگیزه موند و راهو ادامه داد ؟ 
تا حالا کاری رو که خیلی براتون مهم بوده رو با موفقیت انجامش دادید ؟
بنظرتون داشتن اراده ی قوی به چیه ؟ 
بنظرتون بیشتر ادما برای رسیدن به رویاهاشون تلاش میکنن یا فقط رویا میبافن ؟  
این پیج های انگیزشی اینستاگرام رو دیدید ؟ بنظرتون فایده دارن ؟ یعنی خوندن جملات انگیزشی میتونه کمکی به ادم بکنه ؟
۱۷ ۵

وخن وخن جمع کن برن اون ور

/ بازدید : ۱۳۹

اینکه چند وقته محوم بخاطر اینه که یکم درگیرم ...

اما میون این همه درگیری یهو دیدم عه ! وب قبلی و مردم دارن هی دنبال میکنن !

یه کاری با ادم میکنید که ادم به کارایی که میکنه هم شک میکنه :)))

الان یه مدلی ام که اینجا بنویسم ... اونجا بنویسم ؟ 

الان من چه کنم خب ؟ 

 

 

Narnak.blog.ir

۸ ۵

اللهم ارزقنا

/ بازدید : ۱۷۸

یه وقتایی هست ، که ادم دلش میخواد بشینه یه گوشه و‌ فقط برای دل خودش اروم بگیره  ... 

گاهی اوقات دلم میخواد یه مدت زمان طولانی رو از همه ی دنیا دور باشم ، نه کسی ازم بپرسه کی هستم و نه اینکه اینجا چیکار میکنم ...

گاهی اوقات دلم میخواد فقط بشینم برای دلم یس بخونم ...

که اروم بگیره از این همه استرس و ترسی که درونشه ...

اما زمانی که نمیتونم شرایط و کنار بذارم و برای دل خودم بزنم به دریا ، نذر میکنم که ۴۰ شب یس بخونم برا ارامش خودم و اطرافیانم .. 

همیشه تو گوشم این بود که نذر سوره یس همیشه جواب میده برای هر حاجتو مشکلی که وجود داره .

اگر کسی مایل بود ، بیاد چهل شب یس بخونیم

برای دل خودمون و همه ی اطرافیانمون ...

 

/ این عکس و چند روز پیش تو حرم گرفتم ... 

دلم همین الان اونجارو خواست ...

۸ ۵

یکم معاشرت کنیم :)+ ادرس وبلاگ هم عوض کردم :)

/ بازدید : ۱۴۳

از اون شباس که بنده در حالت «no خواب» به سر میبرم :))

اگر بیدارید بیاید یکم معاشرت کنیم :)

 یه سری اتفاق ها برام افتاده که دقیقا اون طرف

ترس های زندگیم قرار داره ، و برای اینکه بتونم بهشون برسم

باید پا روی ترسام بذارم که این جرات رو ندارم ... 

شما اهل این هستین که پا روی ترسهاتون بذارید ؟

چطوری میتونید این کارو بکنین ؟

از تغییر همه چی نمیترسید ؟:)

 

۱۳ ۸

شب هشتم محرم ۹۸

/ بازدید : ۱۴۳

شب هشتم محرم

 

حاج آقا گفت تو زندگی ما همیشه پر از نشونه هاییه  که خدا حواسش بهت هست ، مثلا سر کلاس نشستی یهو معلم درباره موضوعی صحبت میکنه که چند روزه ذهنتو گرفته ، اون‌ موقع اگه چشماتو ببندی رو به این نشونه ها، یعنی اینکه تو‌ نخواستی ، تو قبول نکردی ،

وگرنه خدا همیشه در خونه اش بازه ... 

امشب یکم دلم گرفته ، فقط ازتون میخوام سر دعاهاتون

یه گوشه چشمی هم به من داشته باشید لطفا ...

یک طرف اکبر به میدان میرود 

دامن کشان ... 

شب هشتم محرم ، شب حضرت علی اکبر ...

صدا از حاج محمود کریمی 

 

 

 

 

۴ ۷

شب هفتم محرم ۹۸

/ بازدید : ۱۰۵

شب هفتم محرم 

لالالالا 

یکم دیگه ... دووم بیار ...

طرفای ساعت ۸ بود که زدم شبکه سه ، داشت کربلا رو زنده نشون میداد ، مردی که داشت صحبت میکرد با هر حرفی که درباره امشب میزد بغضش میگرفت ...

صبح هم تو استادیوم آزادی و مصلی‌ مراسم شیرخوارگان حسینی رو برگزار کردن ...

برای امشب ... برای شش ماهه ی‌اباعبدالله ...

شب هفتم محرم شب حضرت علی اصغره ... شب جگر گوشه ی اباعبدالله ، جگر گوشه ای که تیر سه شعبة حرمله بند بند گلوشو گرفت ، شش ماهه ای که اباعبدالله خونشو تو دستاش گرفت و سمت آسمون گرفت ...

اما یک قطره هم از خون جگر گوشه سیدالشهدا رو زمین نریخت ...

چه دلی داشت آقا که بعد فدا شدن طفلش ، خطاب به خدا گفت :«ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود.» 

چه دلی داشت آقا ...

چه دلی داشت زینب ...

آخ ... امان از دل زینب ...

امان ...

صدا : میثم‌ مطیعی ...

 

۶ ۸
نار
که ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست

____
نارین مینویسد
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان